فرستنده نامه احساس می‌کند که پس از تأمل در روابط گذشته خود، به طور ناخودآگاه عاشق "نوع خاصی" از زنان می‌شودفرستنده نامه احساس می‌کند که پس از تأمل در روابط گذشته خود، به طور ناخودآگاه عاشق "نوع خاصی" از زنان می‌شود

[دو شاخه] آیا سرنوشت من باعث شده هر بار با همان نوع زن مواجه شوم؟

2025/12/14 14:07

بخش زندگی و سبک رپلر ستونی مشاوره‌ای را توسط زوج جرمی بائر و دکتر مارگاریتا هولمز روانشناس بالینی منتشر می‌کند.

جرمی دارای مدرک کارشناسی ارشد حقوق از دانشگاه آکسفورد است. بانکداری با ۳۷ سال سابقه که در سه قاره کار کرده است، او در ۱۰ سال گذشته با دکتر هولمز به عنوان همکار در تدریس و گاهی اوقات، به عنوان همکار درمانگر، به ویژه با مراجعانی که نگرانی‌های مالی در زندگی روزمره آنها تداخل دارد، آموزش دیده است.

آنها با هم دو کتاب نوشته‌اند: مثلث‌های عشق: درک ذهنیت مردانه-معشوقه و عشق وارداتی: روابط فیلیپینی-خارجی.


دکتر هولمز و آقای بائر عزیز،

من خوشحال و متعجب شدم که نامه‌ام برای ستون هفته گذشته انتخاب شد.

چیزهای زیادی برای پردازش در پاسخ شما وجود دارد.

فکر می‌کنم می‌توانیم بگوییم اختلال عملکرد خانواده تنها معیار برای اطمینان از سازگاری با یک شریک بالقوه نیست. درست مثل اینکه اکنون ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که "احراز هویت دو عاملی صرافی ها (2FA)" ترجیح داده می‌شود، درست است؟ هه هه. مطمئناً، من از آن به عنوان "یک تقسیم‌کننده بزرگ" برای فیلتر کردن افراد استفاده نخواهم کرد. من موافقم که بیشتر بستگی به این دارد که چقدر اطلاعات برای تصمیم‌گیری آگاهانه نیاز است.

ممکن است با زنی روبرو شوم که با آن فیلتر مطابقت دارد و تشخیص من این خواهد بود که از خودم بپرسم "آیا هنوز با این شخص راحت هستم؟" یا "آیا من شگفت‌زده شده‌ام اما نمی‌خواهم پیش‌داوری بر قضاوت بهتر من غلبه کند، بنابراین به اطلاعات بیشتری نیاز دارم؟"

من معتقدم که مردم می‌توانند برای بهتر شدن تغییر کنند. من هرگز شرکای قبلی خود را کمتر ارزیابی نکرده‌ام! من فقط آن را به این نسبت دادم که آنها گذشته بدی داشتند و فقط به این فکر کردم که چگونه می‌توانم عشق خود را به آنها نشان دهم و ابراز کنم که اهمیت می‌دهم. فقط الان بعد از پایان رابطه است که احساس می‌کنم ناخودآگاه به نوع خاصی توجه بیشتری می‌دهم؟ یا اینکه سرنوشت یا شانس من مرا با نوع خاصی جفت کرده است؟

در نهایت، من ادعا نمی‌کنم که فرضیه من کاملاً منصفانه است. بر اساس تجربیات گذشته من و ترس من از تکرار آن، منصفانه به نظر می‌رسید. اما من از این فرصت که می‌توانیم بیشتر در مورد آن بحث کنیم تا در یک صفحه باشیم، سپاسگزارم.

به همین ترتیب، اگر قرار باشد بر اساس پیشینه اجتماعی-اقتصادی یا هر چیز دیگری مانند قد، سن یا یک اظهارنظر بی‌گناه که دختری آن را توهین‌آمیز تلقی کند، رد شوم، این به آنها بستگی دارد. ممکن است منصفانه باشد یا نباشد. ممکن است عملی باشد یا نباشد، اما من آن را به عنوان ترجیح آنها می‌پذیرم و به روز خود ادامه می‌دهم.

بار دیگر از شما متشکرم،

سام


سام عزیز،

دلگرم‌کننده است که بدانیم شما به فرآیند انتخاب گسترده‌تری در انتخاب شرکای بالقوه باز هستید. پیشنهادات بی‌شماری در مورد چگونگی انجام این کار وجود دارد، اما اساساً این یک مسئله هماهنگی معیارهای انتخاب شما با توسعه رابطه است.

به عنوان مثال، ممکن است شما گروه سنی خاصی، ویژگی‌های فیزیکی خاصی (قد، اندام و غیره)، سازگاری ارزش‌ها، داشتن رویکرد مشابه برای حل تعارض، درکی که هر دو موافقت می‌کنید که باید یکدیگر را همانطور که هستید بپذیرید و بر تغییرات رادیکال اصرار نکنید، و موارد مشابه را ترجیح دهید.

واضح است که تأکید بر اینها با گذر رابطه از مراحل مختلف مانند ماه عسل (چند ماه اول)، تطبیق، تعهد، پذیرش متفاوت است.

در حالی که ممکن است چارچوبی ایجاد کنید که کاملاً منطقی به نظر برسد، مهم است که جایی برای انعطاف‌پذیری باقی بگذارید. دنیا پر از افرادی است که فکر می‌کردند "نوع" خاصی دارند، اما در نهایت با کسی کاملاً متفاوت به پایان رسیدند.

علاوه بر این، مهم است که کل فرآیند را به نوعی تحلیل صفحه گسترده تقلیل ندهید. این بعد از همه یک رابطه عاشقانه است و فراتر از عقلانیت محض، نیاز به ارتباط فیزیکی و عاطفی وجود دارد که نمی‌تواند صرفاً به یک صفحه اکسل تقلیل یابد.

با آرزوی بهترین‌ها،

JAF بائر


سام عزیز:

بسیار از نامه‌ات متشکرم. باید اعتراف کنم که پاسخ به نامه بالای تو کار نسبتاً دشواری بود. فکر می‌کنم یکی از دلایل این است که بسیار منطقی و عقلانی بود، و چه کسی واقعاً می‌تواند چیزی به چیزی که به اندازه تو منطقی است، اضافه کند؟

و بعد متوجه شدم آنچه که از دست رفته بود، همان چیزی است که آقای بائر در پاراگراف آخر خود بر آن تأکید کرد، که "این بعد از همه یک رابطه عاشقانه است و فراتر از عقلانیت محض، نیاز به ارتباط فیزیکی و عاطفی وجود دارد که نمی‌تواند صرفاً به یک صفحه اکسل تقلیل یابد،" و او درست می‌گوید، اینطور نیست؟

درست درباره این واقعیت که، وقتی به آن فکر می‌کنی، آن فاکتور "X" گاهی اوقات چیزی است که وقتی کسی تعجب می‌کند چرا فردی با کسی که همه فکر می‌کردند برای او کامل است، به نتیجه نمی‌رسد، وجود ندارد. فاکتور X آنجا نبود.

من نمی‌گویم که "X" به معنای رابطه جنسی است. همچنین نمی‌گویم که "X" مهم‌ترین چیز در رابطه است.

اما معمولاً، وقتی مردم درباره عشق و خطر کردن با تمام آنچه دارید صحبت می‌کنند تا بتوانید برای بقیه عمر خود با کسی باشید، آنگاه "X" ضرورتاً بخشی از معادله است. دلیلی ضروری، اما نه کافی.

"X" فقط رابطه جنسی نیست، اما مطمئناً می‌تواند کمک زیادی کند. در واقع، جامعه‌شناس و محقق فمینیست برجسته جسی برنارد یک بار گفت که دلیل اینکه رابطه جنسی در سال اول (سال‌های؟) ازدواج بسیار خوب است، این است که چسبی است که زوج را در تمام سختی‌ها و تمام استرس‌های شب‌های بی‌خوابی و نگرانی‌های بی‌پایان به هم متصل می‌کند. این شب‌های بی‌خوابی و نگرانی‌های بی‌پایان ممکن است به دلیل ترکیبی از عوامل باشد: نوزادی که گریه‌اش قطع نمی‌شود، تنها شغلی که به اندازه کافی پرداخت می‌کند اما بسیار سمی است، فشارهای ایجاد خود و شریک زندگی به عنوان واحدی قادر به استقلال مالی و عاطفی.

سام، من می‌توانم صدای تو را بشنوم که با ناباوری می‌پرسی: "مطمئناً شما نمی‌گویید که رابطه جنسی فوق‌العاده تنها چیزی است که اهمیت دارد؟!!؟"

مطلقاً نه. اما باز هم، مطمئناً کمک می‌کند.

اینجاست که "احراز هویت دو عاملی صرافی ها (2FA)" شما نیز ضروری است. و شاید، هرچه رابطه جنسی فوق‌العاده‌تر باشد، عوامل بیشتری را باید در نظر بگیرید.

در نهایت، عشق است که اهمیت دارد نه رابطه جنسی. اما رابطه جنسی می‌تواند یکی از راه‌های کشف اینکه چرا عاشق این شخص هستید، باشد.

روانپزشک و روانکاو اتل پرسون یک بار گفت: "عشق عملی از تخیل است. برای برخی از ما، این بزرگترین پیروزی خلاقانه زندگی ما خواهد بود."

دکتر پرسون همچنین گفت: "مردم نباید روابط عاشقانه شکست خورده را به عنوان تجربیات شکست خورده قضاوت کنند، بلکه به عنوان بخشی از فرآیند رشد. چیزی لازم نیست به خوبی به پایان برسد تا یکی از ارزشمندترین تجربیات یک عمر بوده باشد."

آزمون لیتموس من این است: "اگر شما مایل هستید برای شخص دیگری کاری انجام دهید/باشید که برای هیچ کس دیگری انجام نمی‌دهید، پس احتمالاً آنها همان هستند."

آزمون آقای بائر این است: "ارتباط فیزیکی و عاطفی را نمی‌توان صرفاً به یک صفحه اکسل تقلیل داد (برخلاف دلیل و منطق صرف)."

با خطر به نظر رسیدن مایابانگ (متکبر)، نمی‌توانم جلوی این احساس را بگیرم که شما می‌توانید خیلی بدتر از در نظر گرفتن سخنان جسی برنارد، جرمی بائر، مارگاریتا هولمز و اتل پرسون هنگام انتخاب شریک زندگی عمل کنید.

با آرزوی بهترین‌ها،

MG هولمز

– Rappler.com

سلب مسئولیت: مطالب بازنشرشده در این وب‌ سایت از منابع عمومی گردآوری شده‌ اند و صرفاً به‌ منظور اطلاع‌ رسانی ارائه می‌ شوند. این مطالب لزوماً بازتاب‌ دهنده دیدگاه‌ ها یا مواضع MEXC نیستند. کلیه حقوق مادی و معنوی آثار متعلق به نویسندگان اصلی است. در صورت مشاهده هرگونه محتوای ناقض حقوق اشخاص ثالث، لطفاً از طریق آدرس ایمیل [email protected] با ما تماس بگیرید تا مورد بررسی و حذف قرار گیرد.MEXC هیچ‌ گونه تضمینی نسبت به دقت، جامعیت یا به‌ روزبودن اطلاعات ارائه‌ شده ندارد و مسئولیتی در قبال هرگونه اقدام یا تصمیم‌ گیری مبتنی بر این اطلاعات نمی‌ پذیرد. همچنین، محتوای منتشرشده نباید به‌عنوان توصیه مالی، حقوقی یا حرفه‌ ای تلقی شود و به منزله پیشنهاد یا تأیید رسمی از سوی MEXC نیست.